“
بهرهگیری از زیباییشناسی و هنر به عنوان یکی از مبانی برنامه درسی در ابتدا مستلزم ورود زیباییشناسی و هنر به علوم تربیتی و مطالعات برنامه درسی است که گام تا حدودی توسط صاحبنظرانی از قبیل آیزنر، والانس و غیره در خارج از کشور صورت گرفته و در ایران نیز آثاری در خصوص آن مانند مهرمحمدی و عابدی(۱۳۸۰)، مهرمحمدی(۱۳۹۰) به رشته تحریر درآمده است اما جهت استفاده از این مبنای مهم گام دیگری نیز ضروری است و آن وضوح بخشی و توصیف نحوه ورود زیباییشناسی بهمثابه یک مبنا و به صورت کاربردی در برنامه درسی به صورت عام و در برنامه درسی یک دوره معین مانند دوره ابتدایی به طور اخص میباشد. در این راستا بر اساس بررسیهای انجامشده توسط محقق، تحقیقی که به این ورود دامن بزند در ایران صورت نگرفته است و همان طور که قبلاً گفته شد پژوهشهای انجامشده مانند مهرمحمدی و امینی(۱۳۸۰) و لرکیان (۱۳۸۹) بیشتر در حوزه آموزش هنر میباشند. هنر و زیباییشناسی به عنوان مبنا به دلیل فهم نادرست و نابسنده ای که درباره هنر(و همچنین زیباییشناسی) وجود داشته هرگز واجد چنین استعدادی دانسته نشده است و از اینکه بتواند با راهبری فکری و جریان فراگیر، اصلاح در نظام آموزشی را بر دوش بکشد عاجز پنداشته شده است(مهرمحمدی،۱۳۹۰،ص۱۴). در حالی که تجربه هنری و زیباشناسی اثر ماندگاری در خاطر انسان بر جای میگذارد ظرفیتی که در تحقق اثربخش اهداف و یادگیری مادامالعمر نقشآفرینی میکند لذا تزریق این ظرفیت به برنامه های درسی مسئله مهمی است که نیاز به تبیین، وضوح بخشی و مطالعه دارد تا با تبیین علمی و دقیق بتوان از برنامه های درسی سخن گفت که مظهر زیباشناسانه داشته باشند و دربارۀ قابلیتهای زیباشناختی در فرایند تربیتی به برنامه ریزان درسی و دستاندرکاران آموزشوپرورش آگاهی بیشتری ببخشد تا نگرش لازم نسبت به استفاده از آن قابلیتها در مهندسی برنامه درسی و موقعیتهای تربیتی به وجود آید تا به کسب تجربه های زیباشناختی از سوی دانش آموزان امیدوار بود.
بر این اساس پژوهش حاضر خواسته است از مباحث مطرحشده در ادبیات حوزه مطالعات برنامه درسی و دیدگاه صاحبنظران دو رشته مطالعات برنامه درسی و هنر جهت تعیین مؤلفههای زیباییشناسی و هنر برای برنامه درسی بهره جوید و الگویی که بتواند نحوه بهکارگیری مؤلفهها را در برنامه درسی دوره ابتدایی تشریح نماید ارائه کند. نکته دیگر اینکه با انجام این پژوهش بتواند زمینه انجام تحقیقات دیگری در حوزه زیباییشناسی برنامه درسی فراهم آورد تا تولیدات علمی بیشتر و دقیقتری در این حوزه شاهد بود. لذا در خصوص اهمیت و ضرورت آن میتوان به موارد زیر اشاره نمود.
-
- اهمیت زیباییشناسی به عنوان بعدی از وجود انسان
-
- تأثیر زیباییشناسی و هنر در تحقق اهداف تربیتی
-
- تبیین نحوه فراهم نمودن جاذبه و لذت یادگیری و تجربه زیباشناسانه
-
- لزوم آگاهی مسئولین آموزشوپرورش به طور عام و برنامه ریزان درسی به طور خاص از کاربردهای هنر و زیباییشناسی در برنامه درسی
-
- لزوم آگاهی معلمان از کاربردهای زیباییشناسی و هنر در فرایند تدریس و ارزشیابی
- فراهم نمودن زمینه برای تحقیقات بیشتر درباره زیباییشناسی و هنر به عنوان یک چشمانداز در برنامه درسی
تعاریف نظری و عملیاتی مفاهیم
برنامه درسی: از برنامه درسی برداشتهای متعددی از قبیل برنامه درسی به عنوان سند، به عنوان نظام و غیره مطرح است که در هر برداشت تعریف آن نیز متفاوت خواهد بود در اینجا برنامه درسی به عنوان سند و نقشه یادگیری مطرح است که عبارت است از مجموعه وقایع از قبل پیشبینی شده که به قصد دستیابی به نتایج تربیتی-آموزشی برای یک یا بیش از یک دانشآموز در نظر گرفتهشده است (آیزنر،۱۹۹۴،به نقل از ملکی،۱۳۸۳،ص۲۴).
زیباییشناسی: در لغت به درک زیباییها و مطلوبیت چیزی ازنظر زیبایی، زیباییشناسی گفته میشود(لغتنامه ورد رفرنس،۲۰۱۲). اما زیباشناسی ازنظر علمی به عنوان زیرشاخه ارزششناسی- فلسفه و هنر- مطرح میباشد که به راههای دیدن و درک جهان مربوط میشود که به وسیله آن جهان احساس و دریافت میشود و به عنوان یک مطالعه انتقادی زیباییشناسی به عنوان توانایی قضاوت در مورد یک سطح حسی[احساسی] و همچنین توافق جمعی در مورد ایده آلهای زیبایی مطرح میگردد(فورد[۱]،۲۰۰۹).
ازآنجاکه در تعریفهای بالا بیشتر زیباییهای محسوس مطرح است و زیباییهای نامحسوس و معقول را شامل نمیشود در اینجا مایلم برای زیباییشناسی تعریفی بر اساس مفهوم زیبایی ارائه نمایم که هر دو نوع زیباییهای محسوس و معقول را در بر بگیرد. جعفری(۱۳۶۹،ص۲۴۱) بیان میکند: زیبایی نمودی است نگارین و شفاف بر روی کمال که عبارت است از قرار گرفتن یک موضوع در مجرای بایستگیها و شایستگیهای مربوط به خود. بر این اساس هر زیبایی اعم از محسوس و معقول وسایل بسیار خوبی برای تحریک ما به مشاهده کمال در پشت نمودهای شفاف زیبایی بوده و همچنین عامل تحریک ما برای رفتن به سمت آن کمال باشند(همان منبع،ص۳۰۶). حال اگر تعریفی بر اساس این مفهوم زیبایی بخواهیم ارائه دهیم میتوان گفت که زیباییشناسی عبارت است از شناخت نمودهایی نگارین و شفاف که بر روی کمال کشیده شدهاند. نکته آخر اینکه زیباییشناسی چون همه زیباییها یعنی زیباییهای طبیعی و زیباییهای هنری را مورد بررسی قرار میدهد لذا زیباییشناسی و هنر علیرغم ارتباطات تنگاتنگ مترادف هم نیستند و گستردهتر از هنر میباشد و در این تحقیق نیز هر دو مورد توجه میباشند.
هنر: تعاریف متعددی در زمینه هنر وجود دارد در اینجا به تعریف شوپنهاور(به نقل از رضای الهی،۱۳۵۴،ص۱۰۱) اشاره میگردد« هنر نوعی عبارت و بیان است که حیات انسان در آن شکفته میشود و منظور از عبارت، جمع آمدن تمام نیروها یعنی دانایی،احساس،مذهب،اعتقاد،زمان، فرهنگ، محیط،تخیل، و… برای تولید امر جدید میباشد.
الگو: پیشنویس یا نموداری که راه معمولی یک عمل یا رفتار و یک ساختار ادراکی را نمایش میدهد (هومن، ۱۳۸۶، ص۶۵).
تعاریف عملیاتی
برنامه درسی: برنامه درسی به عنوان طرح و نقشه یادگیری مدنظر است که دارای مبانی،اصول و عناصر دهگانه منطق،هدف، محتوا، فعالیتهای یادگیری،معلم،فضا،زمان،گروهبندی،مواد و منابع و ارزشیابی است.
زیباییشناسی: در این تحقیق منظور از زیباییشناسی حوزهای است که به بررسی زیباییها، ملاکها و معیارهای زیبایی،شرایط تجربه زیباشناختی،ویژگیهای عمل زیبا آفرینی و… میپردازد تا از این موضوعات بتوان مؤلفههای برای برنامه درسی استنتاج نمود و با ملحوظ آن ها برنامه درسی خاصیت زیباشناسانه پیدا نماید.
هنر: مقصود از هنر در اینجا ویژگیهای آثار هنری، ویژگیهای هنرمندان، مختصات فرایند کار هنری و بهطورکلی ویژگیهای عالم هنر میباشد تا همانند زیباییشناسی، الهاماتی از آن ها برای برنامه درسی به دست آید.
“