۲-۳-۴٫ نقش دلار و یورو در بازارهای مالی جهان
بازارهای مالی جهان را می توان از طریق بررسی و ارزیابی جایگاه هر واحد پولی در بازار اوراق قرضه، بازار وام و اعتبارات بانکی و همچنین بازار سپرده های بانکی مشخص کرد.
۲-۳-۴-۱٫ اوراق قرضه بین الملل[۱۱]
بازار اوراق قرضه بین الملل بازاری است که در آن فعّالان اقتصادی اعم از بخش خصوصی و دولتی اقدام به خرید و فروش اوراق قرضه به واحد پولی غیر از پول داخلی کشور خویش می کنند. در این معاملات، یک سو قرض دهنده و سوی دیگر قرض کننده قرار دارد. واضح است که وام گیرنده می تواند بین دارایی ها و (بدهی ها) برحسب دلار، یورو و پوند یکی را انتخاب کند (رقابت بین واحدهای پولی). رقابت در بازارهای مالی بین الملل ابعاد مختلفی دارد. عمده ترین تفاوت میان بازار خارج از مرز و بازار داخل مرز، تفاوت در محیط مقرّراتی است. (اصول بانکی) اوراق قرضه در بازارهای داخلی دارای هزینه مقرّراتی و مخاطرات سیاسی مشخص می باشند. چنانچه این هزینه ها و مخاطرات افزایش یابند برای سرمایه گذاران انگیزه ورود به بازارهای خارج از مرز نیز افزایش می یابد. بنابراین، ابزارهای مالی بازارهای بین المللی نه تنها با ابزارهای سنتی بازارهای داخل مرز به رقابت می پردازند بلکه یک بازار موازی رقیب برای بازارهای داخلی نیز محسوب می شوند. سه عامل را می توان بیان کرد که شخص بدهی به واحد پول خارجی را در مقایسه با بدهی به واحد پول داخلی ترجیح می دهد (بانک مرکزی اروپا، ۲۰۰۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نخست اینکه چنانچه شخص دارای درآمدهای ارزی باشد از طریق ایجاد بدهی خارجی می تواند از ریسک نوسان های آتی نرخ ارز در امان بماند و از کاهش ارزش دارایی های ارزی خود جلوگیری بعمل آورد. شخص با در دست داشتن ارزهای معتبر جهانی در بازارهای مالی بین الملل قدرت خرید یافته و می تواند به سهولت در منطقه اقتصادی مورد نظر خویش اقدام به سرمایه گذاری نماید. علاوه بر این، منابع مالی در بازار سرمایه داخلی محدود بوده و ممکن است دست یافتن به آنها دشوار باشد، به ویژه برای شرکت ها و مؤسّسات بزرگ اقتصادی که مبالغ کلان برای مقاصد سرمایه گذاری خویش احتیاج دارند. برای این شرکت ها و مؤسّسات، بازار اوراق قرضه بین الملل نسبت به بازار اوراق قرضه داخلی اولویّت دارد، زیرا این بازار گسترده و از لحاظ شرایط خرید و فروش، تسهیم مخاطره و مدت زمان بدهی دارای امکانات بهتری است.
اختلاف بین نرخ بهره بانکی در داخل و خارج می تواند یک عامل بسیار مهم در ایجاد بدهی به واحد پول خارجی باشد (گراهام و هاروی، ۲۰۰۱). چنانچه نرخ بهره بانکی در بازار جهانی اوراق قرضه کمتر از نرخ بهره در بازار مالی داخلی باشد برای افراد و مؤسّسات داخلی سودآور خواهد بود که برای تأمین نیازهای مالی خویش، به بازار اوراق قرضه بین الملل مراجعه کنند. درکنار نرخ بهره، تفاوت در میزان مالیات ها نیز می تواند انگیزه ایجاد بدهی در بازار اوراق قرضه بین الملل را توجیه کند. برمبنای آمار سال ۲۰۱۰ دلار آمریکا پرطرفدارترین واحد پولی است که در بازار جهانی اوراق قرضه مورد توجّه فعّالان اقتصادی قرار داشت. سهم دلار آمریکا در این بازار معادل ۷/۴۸ درصد، یورو ۴/۲۷ درصد و دیگر واحدهای پولی ۹/۲۳ درصد بوده است. این سؤال قابل طرح است که چرا دلار آمریکا در بین واحدهای معتبر پولی جهان بیشترین سهم را در بازار اوراق قرضه بین الملل به خود اختصاص می دهد؟ دلایل متعدّدی را می توان نام برد: هزینه تبدیل دلار آمریکا به دیگر واحدهای پولی بسیار پایین بوده و در بازارهای ارز بین الملل همیشه متقاضی برای خرید دلار وجود دارد. اغلب معاملات تجاری و بازرگانی بین کشورها نیز براساس دلار صورت می گیرد. قیمت موادّ خام (طلا، نفت، گاز، فولاد و …) موادّ غذایی (گندم، جو، برنج و …) در بازارهای جهانی با توجّه به ارزش و نرخ دلار بیان می شوند. اغلب دولت ها، مؤسّسات تولیدی و خدماتی بخش خصوصی در کشورهای آسیایی، اقیانوسیّه، آمریکای لاتین و خاورمیانه، دلار آمریکا را جهت انجام سرمایه گذاری های خارجی و پوشش دادن به نیازهای تجاری و بازرگانی خویش به دیگر واحدهای پولی ترجیح می دهند (بانک مرکزی اروپا، ۲۰۰۸).
۲-۳-۴-۲٫ بازار وام و اعتبارات بانکی در سطح بین الملل[۱۲]
در سال ۲۰۱۰، مقدار اعتبارات بانکی واگذار شده در بازارهای مالی جهان مبلغی معادل۵/۵ تریلیون دلار بوده است که سهم دلارآمریکا از این مبلغ ۵۴ درصد (۲۹۹۰میلیارد)، یورو اروپا ۱۹ درصد (۱۰۵۵میلیارد) و دیگر واحدهای پولی ۲۷ درصد می باشد. در ارتباط با سهم یورو نباید فراموش کرد که مؤسّسات و نهادهای مالی آمریکا و انگلیس اعتبارات بانکی در حوزه یورو را به اعتبارات بانکی در آمریکا ترجیح داده تا بتوانند از تقویّت ارزش یورو در مقابل دلار آمریکا استفاده کرده و منافع اقتصادی بیشتری کسب کنند. این نهادها در آینده انتظار افزایش ارزش دلار در مقابل یورو را داشته و ترجیح می دهند به واحد پولی ایجاد بدهی کنند که ارزش آتی آن کمتر از ارزش فعلی باشد. خارج از مرزهای اروپا، دلارآمریکا مهمترین واحد پولی محسوب می شود که در نیمی از اعتبارات بانکی جهان مورد استفاده قرار می گیرد.
۲-۳-۴-۳٫ بازار سپرده های بانکی بین الملل[۱۳]
شرایط در بازار سپرده های بانکی متفاوت از بازار اعتبارات بانکی بین الملل نیست. در پایان سال ۲۰۱۰ میزان کل سپرده های بانکی در بازار جهانی رقمی معادل ۶۰۰۰ میلیارد دلار محاسبه شد. از این مبلغ، سهم دلار آمریکا بیش از ۶۰ درصد (۳۶۳۷میلیارد)، یورو اروپا تقریباً ۲۲ درصد (۱۲۹۷میلیارد) و دیگر واحدهای پولی ۱۸ درصد می باشد. براساس آمار محاسبه شده توسط بانک مرکزی اروپا و بانک تسویّه بین الملل در طول دوره زمانی (۲۰۱۰-۱۹۹۹) سهم دلار آمریکا در سپرده های بانکی نهادهای مالی بین المللی و فعّالان اقتصادی در کشورهای آسیایی، اقیانوسیّه و آفریقا افزایش نشان می دهد. افزایش سهم دلار آمریکا به قیمت کاهش سهم یورو در بازار سپرده های بانکی خارج از اروپا همراه بوده که دلیل این امر ناشی از حجم بالای دلار در بازارهای مالی جهان و همچنین مشکلات حوزه یورو در مهار بحران مالی و بدهی های خارجی برخی اعضای گروه یورو (مانند ایتالیا، اسپانیا، پرتغال و یونان) می باشد.
۲-۴٫ نقش دلار و یورو در معاملات تجاری جهان
برای تعیین سهم یک واحد پولی در مبادلات بازرگانی، حجم معاملات در تجارت جهانی را معیار قرار می دهند بدین شکل که در مبادلات کالا و خدمات بین کشورها کدام واحد پولی بیشتر پرداخت و دریافت می شود.
آیشن گرین و ماتیسون (۲۰۰۰) بر اساس تحقیق به عمل آمده بین سال های (۱۹۹۶ – ۱۹۷۹) برای بیش از ۸۴ کشور درحال توسعه نشان دادند که در جریان تجاری و مالی بین الملل برای این کشورها انگیزه معاملاتی و انگیزه کسب سود جهت انتخاب واحد پول حائز اهمّیّت می باشد. هلر و نایت (۱۹۷۸) به این نتیجه رسیدند که شرکای تجاری نیازهای وارداتی و بدهی های خارجی کشورها در انتخاب واحد پولی نقش مهمّی ایفا می کنند. علل انتخاب یک واحد پولی برای انجام معاملات تجاری و ارزی را می توان به صورت زیر توضیح داد: اکثر کشورهای آسیایی (ژاپن، چین، هندوستان، کره جنوبی، اندونزی و…)، آمریکای لاتین (برزیل، آرژانتین، شیلی، کلمبیا و…) و کشورهای خاورمیانه (کشورهای حوزه خلیج فارس، عراق، افغانستان، پاکستان و…) بازار وارداتی آمریکا را برای صادرات کالا و خدمات جهت کسب منافع حاصل از تجارت (درآمدهای صادراتی) بسیار حائز اهمّیّت می دانند و از این رو در معاملات تجاری و ارزی خویش دلار آمریکا را بر دیگر ارزها ترجیح می دهند. در ارتباط با ترکیب دارایی های مالی[۱۴] نسبت دارایی های مالی به دلار آمریکا از ۴۰۰ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۹ به بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دلار (۱/۱ تریلیون دلار) در سال ۲۰۰۷ افزایش نشان می دهد. درحالی که سهم یورو اروپا از ۱۰۰ میلیارد یورو (۱۹۹۹) به ۲۹۰ میلیارد یورو (۲۰۰۷) رسیده است. به عبارت دیگر، کاهش ارزش دلار مانع رشد دارایی ها به دلار آمریکا در بازارهای مالی جهان نشده است(بانک مرکزی اروپا، ۲۰۰۸).
استفاده شخصی، امتیاز دیگر دلار در معاملات تجاری است. افراد بسیاری اقدام به خرید و نگهداری دلار آمریکا می کنند، زیرا این واحد پولی نه تنها در بازارهای مالی به عنوان ارز معیار شناخته می شود، بلکه از آن می توان در عملیات آربیتراژ ارز و آربیتراژ بهره نیز استفاده کرد. با توجه به موارد بالا، دلار آمریکا در بازارهای تجاری جهان مهمترین و معتبرترین واحد پولی محسوب می شود که از موقعیّت کاملاً برتری نسبت به یورو، ین ژاپن و یا پوند انگلیس برخوردار است.
۲-۴-۱٫ نقش دلار و یورو در ترکیب ذخایر ارزی جهان
در تجزیّه و تحلیل ترکیب و نوع ذخایر ارزی سؤال مطرح شده این است که کدام عوامل اقتصادی (پولی، مالی و تجاری) سبب می شوند تا کشورها در انتخاب و نگهداری یک یا چند ارز مشخّص اقدام نمایند. به عقیده لیم و ونگ (۲۰۰۷) رژیم و سیاست ارزی کشورها در انتخاب ترکیب ذخایر ارزی نقش مهمی ایفا می کند، زیرا ثبات بازار ارز به این دو عامل وابسته است. چاین و فرانک (۲۰۰۶) معتقدند بزرگی بازار پول و سرمایه و همچنین میزان نوسان های ارزی در انتخاب ذخایر ارزی مهم هستند. در حالت کلی، بانک های مرکزی و دولت ها در انتخاب ذخایر ارزی خود این عوامل را در نظر می گیرند.
۲-۴-۲٫ درجه نقدینگی ذخایر ارزی
از دیدگاه بانک های مرکزی، درجه نقدینگی ارز ذخیره شده حائز اهمّیّت است، زیرا هر زمان که مقامات پولی به نقدینگی نیاز یابند بتوانند به ذخایر ارزی خود مراجعه و آن را سریع در داخل و یا خارج از کشور به پول، طلا و یا دیگر ارزها تبدیل کنند. به عنوان مثال، قدرت نقدشوندگی تعهدنامه های دولتی برحسب واحدهای مختلف پولی (تعهدنامه های ارزی) برای دلار آمریکا (۱۰۰درصد)، یورو اروپا (۷۴ درصد)و پوند انگلیس (۵۰ درصد) می باشد. این شاخص نشان می دهد که دلار آمریکا در هر شرایطی و در تمام بازارهای مالی بین الملل قابل تبدیل به دیگر واحدهای پولی است، در صورتی که محدودیّت هایی برای تبدیل یورو، پوند و ین ژاپن به دیگر ارزها وجود دارد(بانک مرکزی اروپا، ۲۰۱۱).
۲-۴-۳٫ ثبات ارزش ذخایر ارزی
یک واحد پولی که بعنوان ذخیره ارزی نزد بانک مرکزی مورد استفاده قرار می گیرد، می بایست از لحاظ قدرت خرید از ارزش ثابتی برخوردار باشد. این شرط زمانی فراهم می آید که کشور انتشاردهنده ارز معیار، همواره از سیاست های تثبیتی حمایت کرده و آن را به اجرا در آورد. لازم به ذکر است که کشورها با توجّه به شرکای تجاری خود و همچنین هزینه تبدیل ارز به دیگر واحدهای پولی به فعّالیّت در بازارهای ارزی اقدام می ورزند. بانک های مرکزی به این نکته نیز توجّه نشان می دهند که در صورت سپرده گذاری ذخایر ارزی خود چه میزان سود از بازارهای مالی دریافت می کنند (آربیتراژ بهره).
در ترکیب ذخایر ارزی جهان، وضعیت آماری سال ۱۹۹۹ را با سال ۲۰۱۰ مقایسه می کنیم. در سال۱۹۹۹ میزان کل ذخایر ارزی جهان مبلغی معادل ۷۸۲/۱ تریلیون دلار برآورد شده بود. از این مبلغ، سهم دلار آمریکا بیش از ۲۶۵/۱ تریلیون دلار یعنی رقمی معادل(۷۱ درصد) از کل ذخایر ارزی جهان را در بر می گرفت، در صورتی که سهم یورو (۱۸ درصد)، ین ژاپن (۶ درصد) و پوند انگلیس (۳ درصد) را شامل می شد. در سال ۲۰۱۰ رقم کل ذخایر ارزی جهان مبلغی معادل ۳/۹ تریلیون دلار محاسبه شده است که سهم دلار آمریکا ۴/۶۱ درصد، یورو اروپا ۳/۲۶ درصد و دیگر واحدهای پولی ۳/۱۲ درصد تعیین شدند.
بررسی آمار ذخایر ارزی جهان در سال ها ۱۹۹۹ و ۲۰۱۰ نشان می دهد که گرچه سهم یورو اروپا در طول این سال ها بطور مرتّب افزایش یافته و کسب چنین رقمی ظرف مدت ۱۰ سال یک موفّقیّت بارز برای پول مشترک اروپا محسوب می شود، اما هنوز دلار آمریکا بیشترین سهم ذخایر ارزی جهان را به خود اختصاص داده و نزد اغلب بانک های مرکزی و دولت ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. افزایش ذخایر ارزی بر حسب دلار در جهان از۲/۱ تریلیون (۱۹۹۹) به بیش از ۶/۵ تریلیون دلار (۲۰۱۰) بیانگر نیاز بسیاری از کشورها به این واحد پولی می باشد. (بانک مرکزی اروپا، ۲۰۱۱).
۲-۵٫ سوابق تحقیق
۲-۵-۱٫ مطالعات انجام شده در خارج
تحقیقاتی در زمینه دلار و یورو در سطح بین الملل انجام شده است. از آن جمله می توان به مطالعات زیر اشاره کرد.
نوردن و آمانو[۱۵] (۱۹۹۸) با بررسی های خود دریافتند که قیمت نفت علّت گرنجری نرخ ارز واقعی دلار است و برعکس آن صادق نمی باشد. آنها با بررسی های بیشتر به این نتیجه رسیدند که قیمت نفت منبع عمده تکانه های نرخ ارز در دوره بعد از برتون وودز می باشد و اینکه قیمت انواع انرژی ها دلالت های مهمّی را برای تحقیقات در خصوص رفتار نرخ ارز دارد.
بناسی – کوئری و همکاران[۱۶] (۲۰۰۵) نیز به بررسی ارتباط بلندمدّت بین متغیّرهای حقیقی قیمت نفت و دلار پرداختند. با بهره گرفتن از آمار سالهای ۱۹۷۴ تا ۲۰۰۴ نشان دادند که ۱۰ درصد افزایش قیمت نفت باعث تقویّت ارزش دلار به اندازه ۳/۴ درصد در بلندمدّت می گردد و علیّت از قیمت نفت به دلار است. سرعت همگرایی نرخ ارز به مسیر بلندمدّت خود نیز برابر با ۸۸/۰ درصد در هر دوره می باشد.
ایخنگرین[۱۷] (۲۰۰۵) این موضوع را به لحاظ تاریخی مدّنظر قرار داده و بویژه به کنار رفتن پوند انگلستان به عنوان ارز بین المللی توجّه می کند و در نهایت به این نتیجه می رسد که دلار و یورو امتیاز ارز بین المللی را بین یکدیگر تقسیم می کنند[۱۸].
چین و فرانکل[۱۹] (۲۰۰۷) پرسش آیا این احتمال وجود دارد که یورو جای دلار را به عنوان ارز عمده در ذخایر بین المللی را بگیرد؟ را مدّنظر قرار داده و تقاضای ذخایر بین المللی برای یورو در سطح دنیا را برآورد می کنند. آنها به این نتیجه می رسند دو سناریو وجود دارد که با توجّه به آنها یورو می تواند بر دلار به عنوان ارز ذخایر بین الملل برتری یابد. این دو سناریو عبارتند از: ۱٫ چنانچه باقیمانده ی اعضای اتّحادیّه اروپا تا سال ۲۰۲۰ به اتّحادیّه پولی اروپا، EMU[20] بپیوندند؛ ۲٫ چنانچه روند کاهش ارزش دلار در آینده تداوم یابد.
ترازا و ملهم[۲۱] (۲۰۰۷) به بررسی رابطه بلندمدّت میان مقادیر واقعی قیمت نفت و نرخ ارز دلار در مقابل یورو طی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ پرداختند. نتایج هم انباشتگی و آزمون علیّت نشان می دهد که یک درصد کاهش ارزش دلار منجر به افزایش ۹۵/۱ درصد قیمت نفت در بلندمدّت می شود. (و یک درصد تقویت یورو مطابق با ۸۸/۱ درصد فزایش قیمت نفت در بلندمدت می شود.) علیّت نیز از قیمت نفت به دلار می باشد و سرعت تعدیل نرخ ارز به مسیر بلندمدّت خود در هر دوره برابر با ۱۲/۰ درصد است.
بریتنفیلنر و کارسما[۲۲](۲۰۰۸) مطالعه ای روی قیمت نفت خام و نرخ دلار آمریکا (در مقابل یورو) انجام دادند. آنها برای رابطه منفی این دو متغیّر پنج کانال تئوریک مطرح نمودند و از نظر زمانی رابطه بین آنها را در چهار دوره در قالب جدول زیر نشان دادند:
رابطه | میزان تلاطم | عوامل کلیدی | زمان دوره | دوره |
۶۲/۰- | کم | سیستم برتون وودز | ۱۹۷۰- ۱۹۵۰ | ۱ |