عقل همان لب که خالص هر چیز است و طریق علم است. عقل معیار حق است و نیکی را قبول و قبیح را انکار می کند؛ عقل عین علم است.[۹۸]
تفسیر مجمع البیان نیز عقل را به مجموع علومی معنا کرده است که انسان را از افعال قبیح باز می دارد و به انجام واجبات می پردازد و به این علوم عقل نامیده می شود چون سبب بازدارندگی از قبایح می شود.
در ادامه ایشان آراء متعدد در معنای عقل ذکر نموده می فرماید؛ اختلاف آراء در ماهیت عقل هیچ وقت سبب اختلاف در قضایای عقلی نمی شود.[۹۹]
علامه طباطبائی می فرماید:
واژه عقل به معناى معروف امروزى از اسمهاى مستحدث بالغلبه است؛ به همین دلیل، در قرآن به شکل اسمى استعمال نشده است بلکه تنها از افعال مشتق شده از عقل استفاده شده است .[۱۰۰]
ولی ایشان در تفسیر خویش برای عقل جایگاه رفیعی قائل شده در جای جای این تفسیر به بیان مفهموم عقل پرداخته اند وبرای اثبات جایگاه عقل روایات زیادی را هم بیان نموده است .[۱۰۱]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در معنای عقل ایشان می فرماید:
در قرآن، مراد از تعقل ادراک تواءم با سلامت فطرت است ، نه تعقل تحت تاءثیر غرائز و امیال نفسانى و خداى عزوجل هم ، کلام خود را بر همین اساس ادا نموده و عقل را به نیروئى تعریف کرده که انسان در دینش از آن بهره مند شود، و به وسیله آن راه را به سوى حقائق معارف و اعمال صالحه پیدا نموده و پیش بگیرد.[۱۰۲]
در جای دیگر ایشان می فرماید:
مرادمان از عقل آن مبدئى است که تصدیقات کلى ، و احکام عمومى بدان منتهى می شود، و جاى هیچ تردید نیست ، که با انسان چنین نیروئى هست ، یعنى نیروئى بنام عقل دارد،که می تواند مبدء صدور احکام کلى باشد.[۱۰۳]
به نظر ایشان عقل نوعی ادراک سودمند در دین انسان است و او را به معارف حقیقی حقیقی و عمل صالح دعوت می کند. به عبارت دیگر عقل وسیله شناخت حق و باطل و خیر و شر و سود و زیان است؛ جای دیگر به تعبیر ایشان عقل راه رسیدن به حق و شناخت حقایق است.
مکارم شیرازی می فرماید:
خدای متعال به انسان سه ابزار مهم برای شناخت عنایت کرده است و آنها عبارت اند از گوش و چشم و عقل. مسایل حسی را با گوش و چشم درک می کند. اما برای درک مسایل غیر حسی انسان را با عقل منعم کرده است.کلید جهان محسوسات قوه شنوایی و بینایی است ولی کلید جهان ماورای طبیعت عقل انسان است و عقل علاوه برآن در محسوسات هم مأموریت نقادى ، نتیجه گیرى ، جمع بندى و تعمیم و تجزیه را دارد.[۱۰۴]
از عبارت ایشان به این مطلب می رسیم که عقل قوهای است که مدرک جهان مجردات و تحلیلگر معلوماتی است که بوسیله ابزار حسی انسان به آن برسد.
با تدبّر در آیاتى که مشتقات عقل و الفاظ مترادف و متقارب عقل در آنها به کار رفته است، و نیز با ملاحظه سخنان اندیشمندان قرآنی، به نظر مىرسد، عقل از دیدگاه قرآن، موهبتى الهى است که انسان از طریق آن، علم نافع و هدایتگر به سوى عمل صالح را کسب مىنماید و علم و معرفت مذکور موجب راهیابى و هدایت او به دین و آیین حق مىگردد. به تلازم بین عقل و هدایت در آیات متعدد قرآن اشاره شده است. یکى از آیاتى که، دلالت بر ادعاى فوق دارد، آیه ۱۸ سوره زمر است که امام موسى کاظمعلیه السلام نیز، در اولین فقره روایت هشام به آن استناد کردهاند: یا هشام، إِن اللَّهَ تَبارَکَ و تعالى بَشَّرَ اهلَ العقل و الفَهْم فِى کِتابِهِ، فقال: “فَبَشِّرْ عِباد الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ".
بخش دوم: عقل از دیدگاه روایات
دربارۀ عقل رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم می فرماید:
عقل نوری است که خدا آن را برای انسان آفریده است و آن را در قلب انسان روشن ساخته است تا انسان با آن نور مشاهدات را از غایبات تشخیص دهد.[۱۰۵]
در شرح این حدیث گفته شده که عقل یک جوهر نورانی است که بر قلب انسان اینگونه می تابد که خورشید بر عالم می تابد و انسان با آن نور هر آن چیزی را که امکان شناخت با چشم بصیرت را دارد، می شناسد مانند علوم و معارفی که بغیر آن اطلاع یافتن برآن ممکن نیست مانند اسرار عالم ملکوت. [۱۰۶]
آن حضرت صلیاللهعلیهوآلهوسلم در حدیث دیگری به این مطلب اشاره نموده، فرموده اند:
عقل نوری است که انسان بوسیله آن بین حق و باطل فرق می گذارد.[۱۰۷]
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
خداى تعالی عقل را از چهار چیز آفریده؛ از دانایى، توانایى، روشنایى و مشیّت به امر. سپس، آن را به دانایى، پایدار و در ملکوت، پاینده ساخت.[۱۰۸]
در شرح این حدیث آمده که شاید مراد از نور ظاهر شدن کمالات ، اخلاق نیکو و اعمال رضیه است و منظور از امر به مشیت انتخاب بهترین امورها است. یعنی خدای متعال عقل را از چیز مادی خلق نکرده بلکه از چیزهایی خلق فرموده که مظهر آثار علم و نور و قدرت و مشیت الهی ا
ند و اینکه در حدیث گفته شده، عقل دائما در ملکوت است، به این اشاره دارد که همیشه در حال ترقی به درجه بالاتر است و از شغل های دنیا اعراض کرده، برای عروج به جنت ماوی مهیا می شود.[۱۰۹]
اضداد عقل در روایات
یکی دیگر از راه شناخت حقایق اشیاء از راه اضداد آنها است در روایات چیزهای زیادی در مقابل عقل قرار گرفته است از این جهت بطور اختصار عقل را از طریق اضداد بررسی می کنیم.
طبق روایاتی که از امیر المومنین علیهالسلام نقل شده، هوای نفس ضد عقل است همچنان که در این روایت آمده است: عقل سردار لشکر خدای رحمان است و نفس قاید و جلودار لشکر شیطان است[۱۱۰] هوای نفس و خواهشات را با عقل خود از بین ببر [۱۱۱]
در روایات دیگری شهوت را ضد عقل معرفی کرده است” الْعَقْلُ وَ الشَّهْوَهُ ضِدَّان"[۱۱۲]
به تحقیق شهوات نفسانی عقل او را دریده است[۱۱۳]
یکی دیگر از ضد عقل طبق روایت آرزوی طولانی است چون در روایت آمده است که آرزو عقل را به غفلت می اندازد.[۱۱۴]
غضب نیز در روایات در مقابل عقل قرار گرفته است. غضب عقل ها را فاسد می کند.[۱۱۵]
خود پسندی نیز قابل جمع با عقل نیست لذا هرکه خود پسند باشد عقل او ضعیف می شود. راضی بودن به نفس خود دلیل بر ضعیف بودن عقل انسان است.[۱۱۶]
در واقع طبق احادیث ضد واقعی عقل همان هوای نفس و شهوت است و چیزهای دیگر مانند آرزوهای طولانی و خودپسندی از آثار هوای نفس و شهوت است.
در برخی از روایات جهل در مقابل عقل قرار گرفته است و در بعضی روایات دیگر جهل در مقابل علم قرار گرفته است. از این جا روشن می شود در روایات جهل به دو معنا استفاده شده است. یکی به معنای عدمی که همان عدم دانایی وآگاهی است در این صورت در مقابل علم قرار دارد و معنای دیگر جهل، وجودی است در این صورت در مقابل عقل است و مراد از جهل همان شهوت و پیروی از هوای نفس است. حدیث معروف جنود عقل و جهل تأئیدی بر این مطلب است چون در این حدیث یک مرتبه جهل به عنوان فرمانده در مقابل عقل قرار گرفته است و بار دیگر به شکل سرباز در مقابل علم قرار دارد.[۱۱۷]
طبق این بررسی عقل همان مهار کردن هوای نفس و شهوت و عملی کردن بطور اعتدال است.
مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار فرموده اند : عقل اصطلاحاَ به چند معنا اطلاق می شود و ایشان پس از ذکر اطلاقات شش گانه عقل نتیجه گیری کرده می فرماید؛ روایات باب عقل در روایات به سه معنا به کار رفته است:
نیروی درک خیر و شر و تمیز میان آنها و این ملاک تکلیف است .
ملکه ای درونی انسان که انسان را به گزینش خو بی ها و رها کردن بدی ها دعوت می کند .
علم و دانش نافع برای رستگاری و سعادت انسان [۱۱۸]
۲-۱-۳- جمع بندی
در این گفتار حقیقت عقل در دو محور بررسی شد. در محور اول حقیقت عقل از نگاه اندیشمندان بررسی شد و به این نتیجه منتهی شد که معنای رایج عقل نزد اکثر فلاسفه سه چیز است ۱٫ جوهر بسیط تام ۲٫ قوه مدرکه کلیات ۳٫ ادراکات کلیه
اندیشمندان کلامی نیز واژه عقل را به این معانی اطلاق می کنند: ۱٫ قضایای مشهورهای که آراء محموده نام دارد. ۲٫ غریزهای که مدرک ضروریات و بدیهیات است. ۳٫ به معنای علم به ضروریات(واجبات و محالات). ۴٫ وسیله تشخیص و چراغ عبودیت.
در محور دوم حقیقت عقل در روایات بررسی شد و این نتیجه بدست آمد که در روایات عقل در معانی زیر به کار رفته است
نوری که وسیله تشخیص مشاهدات از غایبات، حق از باطل
قوه مهار کردن هوای نفس
علم و دانش نافع برای سعادت و رستگاری انسان