دقت در عنصر رنگ و شیوه های کاربرد آن در شاهنامه می تواند پنجره ی تازه ای را برای شناخت بیشتر این اثر گران مایه و آفریدگار ارجمند آن باز کند. روان شناسان با دقّت در کاربرد رنگ ها به بازشناسی لایه های پنهان شخصیت افراد می پردازند. یونگ یکی از بزرگترین متفکّران و روان پزشکان سده بیستم، به نیروهای نمادین رنگ ها اعتقاد داشت و بیمارانش را تشویق می کرد تا به هنگام نقاشی، بی هیچ فکری، رنگ ها را به کار گیرند تا بدین وسیله ژرف ترین بخش ناخودآگاه خویش را آشکار سازند و بتوانند برای دست یافتن به سلامت روان، پیوندی بین ناخودآگاه و خودآگاهیشان برقرار سازند.» (کاووس لی و احمدیان، ۱۳۸۶: ۱۴۴)
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
امروزه بیش از سیصد هزار رنگ شناخته شده است اما رنگ هایی که در اسطوره ها وجود دارد، انگشت شمارند. «مردمان گذشته شناخت اندکی از رنگ داشتند و بسیاری از رنگ های نزدیک به هم را یکسان می پنداشتند. در بسیاری از متون گذشته، رنگ های بنفش، نیلی کبود و لاجوردی در معنی سیاه آمده است یا رنگ هایی مانند نارنجی، صورتی، گلبهی و انواع قرمزها را سرخ می گفتند. امروزه ما برای رنگ سبز انواع مختلفی را بازشناخته ایم، از جمله: پسته ای، چمنی، لجنی، زنگاری، فسفری، زیتونی، سیدی و … در حالی که در گذشته به همه ی اینها سبز می گفتند و حتی گاهی رنگ آبی را هم سبز می پنداشتند، اغلب شاعران ما آسمان و دریا را سبز دیده اند. همچنین در باورهای دینی ملل مختلف، رنگ لباس ها و پوشش ها کارکردی ویژه داشته و برای مراحل و حالات مختلف، رنگهای متفاوت پیشنهاد می شده است. اهل طریقت نیز به رنگ لباس و پیوند آن با مراحل و درجات سالک توجهی خاص داشته اند.
عنصر رنگ جایگاه ویژه ای در ساخت اسطوره دارد و کمتر اسطوره ای است که در آن، از رنگ سخن نرفته باشد. رنگ در اسطوره، کلید رمزگشای بسیاری از مفاهیم است، برای نمونه معمولاً رنگ اسب متناسب با شخصیت سوار است، همچون اسب سیاه پادشاهان در شاهنامه که نشان از قدرت آنها دارد، یا رنگ تن پوش شخصیت ها که بیان کننده ی حالات درونی آنهاست، چون جامه ی سیاه سوگواران، یا رنگ درفش ها که نمادی از جلوه های اهورایی یا اهریمنی اند، یا رنگ زرد که رنگی شادی آفرین است و مناسب لباس عروسان و گاه کفن مردگان و رنگی متناسب با باور زرتشتیان است که معتقدند فروهرهای مردگان در جشن ها و شادی های آنها حضور دارند و مردگان شریک شادی هایشان هستند. رنگ سفید نیز رمز الوهیت و جاودانگی است و با داستان های زال، کیخسرو، باز سپید و … در پیوند است.» (همان: ۱۴۵)
۴-۴-۳) تجلی رنگ های گوناگون در شاهنامه
با وجودی که اثر رنگ ها تا حدودی ذهنی است و در مورد اشخاص مختلف فرق می کند امّا برخی از تاثیرات رنگ ها دارای معنی یگانه ای در سراسر جهان هستند که افرادی از قبیل فردوسی از این امکان به نحو احسنت استفاده کرده اند.
«رنگ، مؤثرترین و برجسته ترین وجه تصاویر حسی و توصیفات تجسمی - بصری شاهنامه است و به طور کلی در آفرینش صور خیال و روایات توصیفی شاهنامه نقش بارزی دارد؛ به ویژه اینکه در محدوده ی مجازهای زبان و بیان شاعرانه ی فردوسی و از جمله در بیان تصاویر تشبیهی و استعاری پویا و زنده ی او بسیار مؤثر واقع شده است. برای نمونه در شاهنامه ی فردوسی ۴۱۹۵ بار عنصر رنگ مورد توجه قرار گرفته است که این رقم شامل خودِ واژه ی رنگ نیز می شود. از این تعداد ۳۲۶۷ مورد از نظر مفهومی نیز بیان کننده ی معنای رنگ است و بقیه معنایی غیر از رنگ دارند. مثلاً واژه ی «روشن» گاه به معنای سپید و روشنایی روز است و گاه در ترکیبی چون «روشن روان» به معنی بیدار و خردمند آمده است، یا واژه «رنگ» گاه معنای «رنگین» و «رنگارنگ» می دهد و گاه به معنای «نیرنگ» است. واژه های رنگی شامل رنگ های سیاه، سپید، تاریک، تیره، روشن، درخشان، زرد، سبز، سرخ، نیلگون، کبود، لاژورد، ابلق، زرین، پشت پلنگ، بنفش، پیروزه و واژه ی رنگ است (۱۸ دسته رنگ واژه). همچنین در برخی موارد برای بیان رنگ از نام اشیای پیرامون یا جواهرات و چیزهای قیمتی چون لعل، بیجاده، زبرجد، یاقوت، آبنوس، سندروس، کافور، مشک، فندق، قار، طبرخون، زعفران، عقیق، گلستان، دیبا و … استفاده می شود.» (همان: ۱۴۶) برای نمونه به بررسی چند رنگ در شاهنامه فردوسی می پردازیم.
بررسی رنگ بنفش در شاهنامه
رنگ بنفش، یک رنگ فرعی می باشد که از ترکیب دو رنگ متضاد یعنی قرمز که به نوعی هیجان آور و آبی که نمادی از آرامش میباشد به دست میآید و چون این دو رنگ شبیه هم هستند، می توان گفت که رنگ بنفش ویژگی های هر دو را دارا می باشد؛ رنگ بنفش نشان دهندهی هماهنگی و تعادل بین عقل و احساس، مادیات و معنویات هست و افراد را از قلمروهای مادی به واقعیتهای معنوی میبرد.
«رنگ بنفش رنگ «اورمزد» چهارمین روز هفته است که امروزه به آن پنجشبنه میگویند. این رنگ نشانه جنگاوری، دلیری و نبرد سرسختانه با دشمن و پیکار در راه آزادی کشور و نگهبانی از شکوه آن است.» (سبزواری، ۱۳۹۱: ۳۴)
«در مقابر مصریان طلسمها و تعویذهایی به رنگ بنفش یافت شده است. همین طلسم را در درفش کاویان نیز میتوان یافت. به گفتهی ابنخلدون صورت طلسمی با اعداد و علایم نجومی بر درفش کاویان که به رنگ بنفش بود، دوخته شده بود. از آنجا که رنگ نیلی به ماه تعلق دارد، شاید کبودی پرچمهای باستانی ایران نیز با ماه بیارتباط نباشد. پیوند رنگ بنفش با ماه موجب شده
است که طلسم دوخته شده بر درفش کاویان نیز بنفش باشد تا اثر نیروبخشی آن افزونتر شود.» (واحد دوست، ۱۳۷۹ :۴۱۰)
بررسی رنگ سرخ در شاهنامه
قرمز رنگی درخشنده و گرم است که حس اقتدار را انتقال می دهد، این رنگ در کنار عشق، گرمی و راحتی بکار می رود و همچنین بیان کننده عصبانیت می باشد، و در نهایت به حس هیجان و یا قدرت منجر می شود. رنگ سرخ همواره در ادبیات کهن ما ایرانیان از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است و در اکثر آثار شعرا و نویسندگان خصوصاً شاهنامه فردوسی حضوری پر رنگ از خود به جایی گذاشته است.
«رنگ سرخ، رنگ روز «تیر» سومین روز هفته ایرانیان باستان است که امروزه به آن چهارشنبه میگویند. تیر نام فرشته باران نیز میباشد و به یاری و کوششهای اوست که زمین از ریزش باران بهرهمند و کشتزارها و مرغزارها سیراب و سبز و خرم میشوند. این رنگ نماد شکوه و توانایی، خروش و جوشش، پایداری برای پاسداری و نگهبانی از مرز و بوم نیز میباشد و همچنین سرخ رنگ جنبشهای انقلابی است. همان گونه که در انقلابهای سیاسی، اجتماعی اخیر همانند انقلاب کمونیستی شوروی یا چین استفاده نمادین از این رنگ به وضوح دیده میشود و در مورد درفش کاویانی این رنگ میتواند نماد و اشارهای به انقلاب مردم بر ضد ضحاک ستمگر باشد.» (سبزواری، ۱۳۹۱: ۲۳)
«سرخ یکی از رنگهایی است که در شاهنامه کاربرد وسیع دارد و از نظر میزان کاربرد پس از سیاه و سفید در بالاترین مرتبه قرار گرفته است. رنگ سرخ در شاهنامه مانند بسیاری از اساطیر ملل، نماد مرگ و زندگی است، از یک طرف نماد مرگ با شعلههای سوزان و شرارههای گدازان که همه چیز را در خود ذوب و نابود می کند و در طرف دیگر نماد زندگی با تب و تاب و التهابی است که شور و عشق و شوق را در دل میریزد. در شاهنامهی فردوسی مفهوم رنگ سرخ ۴۶۸ بار جلوه نموده است. چه واژهی سرخ و چه واژههایی که در بر دارندهی مفهوم سرخی هستند. واژههایی چون: بیجاده، یاقوت، گل، لعل، ارغوان، لاله، گلبرگ، خون، بسّد، مل، بور و میستان و … .
در بسیاری از هدایا، رنگ سرخ به گونهای نمود پیدا میکند تا فرخندگی آن را باز نماید. هدیهِ سرخ نمود اظهار عشق است. در داستان زال و رودابه هدایا سرخ رنگ است و شتران بارکش نیز سرخ مو هستند و حتی سپر جنگجویان به پیشواز آمده نیز سرخ است. آمیختگی رنگ سرخ با سرآغاز یک زندگی در جای جای شاهنامه دیده میشود.» (همان : ۲۴) برای نمونه می توان به ابیات زیر اشاره نمود.
یکی از برش سرخ دیبای روم | همه پیکرش گوهر و زر و بوم (فردوسی، شاهنامه : ۱۸۷۲) |
در داستان مالکه و شاپور، شاپور تاجی از یاقوت سرخ دارد.
زیاقوت سرخ افسری بر سرش | درفشان ز زربفت چینی برش (همان: ۱۳۳۲) |
جهیزیه فرنگیس بر شتران سرخ موی نهاده شده است و گستردنیهای او نیز سرخ رنگ است.
هزار اشتر بختی سرخ موی همه پیکرش سرخ کرده به زر |
بنه بر نهادند با رنگ و بوی (همان: ۴۱۰) |